-
لحظه ی دیدار
پنجشنبه 7 دیماه سال 1385 16:22
لحظه ی دیدار لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ، مستم باز می لرزد ، دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست و آبرویم را نریزی ، دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 دیماه سال 1385 15:37
با سلام به همه بچه های کافی نت صنم blog کافی نت صنم راه اندازی شد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 دیماه سال 1385 16:32
نام من عشق است آیا میشناسیدم؟ زخمی ام زخمی سراپا میشناسیدم ؟ با شما طی کرده ام راه درازی را خسته هستم خسته ، آیا میشناسیدم؟ راه ششصد سالهای از دفتر حافظ تا غزلهای شماها ، میشناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است من همان خورشیدم اما، میشناسیدم؟ پای رهوارش شکسته ، سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا ،...